۱۳۸۸ آذر ۲, دوشنبه

باز هم ...

98rzmkb6czc0ofndp3jb.jpg
CCU اطفال بیمارستان شهید رجایی

2 مهر 1388
ساعت 20:00
بابایی تازه از سر کار اومده بود و طبق معمول دلش تنگ شده بود و بغلت کرده بود.من هم تازه پوشک و لباسات رو عوض کرده بودم و داشتم لباسات رو می شستم.خاله آزی و عمو علی تو سالن مشغول صحبت کردن بودن و خلاصه هر کی مشغول به کاری بود.
یه دفعه بابایی به سرش زد که گوشی رو برداره و ضربان قلبت رو گوش کنه.از من پرسید گوشی کجاست و بعد از چند دقیقه با رنگ و روی پریده از اتاق اومد بیرون و گفت فکر کنم تند میزنه.بابایی تا بحال صدای تند زدن قلبت رو نشنیده بود به همین دلیل هم مطمئن نبود.وقتی گوشی رو گذاشتم گوشم گفتم بریم بیمارستان.
نمی دونم چقد طول کشید تا برسیم بیمارستان و دکتر دیدت و رگ گرفتن و بردنت ccu فقط می دونم که ساعت 2 بود که رفتم اتاق مادران استراحت کنم.تا صبح بیدار بودم و اشک می ریختم وتو گوشیم عکسات رو نگاه میکردم.البته چند روز بعد گوشی رو دزدیدن و دیگه نمی تونستم عکساتو ببینم و ببوسم.
دکتر داوری نمی دونم نمی فهمید یا خودش رو میزد به نفهمی چون وقتی میگفتم ایندرال رو به موقع و مرتب می دادم باور نکرده بود و فلوش به من گفت که دکتر شک داره نتیجتا همون دوز دارو رو ادامه دادن و دوباره روز بعد ضربان رفت بالا و تازه فهمید که باید 2 برابر بده.
من تقریبا داشتم دیوونه می شدم.هر روز به خودم امید می دادم که فردا مرخص میشی ولی هر روز یه بلا به روزت میآوردند و من دیوونه تر می شدم .2 روز بعد صبح که بیدار شدم دویدم تو ccu تا بهت شیر بدم ولی نذاشتن و گفتن میخوایم اکو کنیم نباید شیر بدی.تو از شدت گرسنگی گریه می کردی و وقتی بردنت اکو دارو دادن که بخوابی و تو 12 ساعت خوابیدی و شیر نخوردی.1 روز قبل از مرخص شدن هم فلو بیهوشی دوباره دارو داد تا رگ بگیره .صدای گریه تا توی سالن انتظار هم میومد.نمی دونی چه حالی داشتم. دست ,گردن,پا جای دیگه ای نمونده بود که رگ نگرفته باشن.بالاخره فردای اون روز تو رو مرخص کردن از خوشحالی داشتم بال در می آوردم.
تو 6 روزی که اونجا بودم مامان های زیادی رو دیدم که بچه هاشون تو ccu بودن و تو همون مدت هم چند تاشون مردند .دعا میکنم همشون خوب شن:
محمد رضا که 8 ماهش بود , امیر محمد 17 ماهه, ملینا 4 ساله ,ابوالفضل 10 ماهه ,زهرا 5 ماهه ,آیدا 10 ساله ,سوگند 1 ساله وهمه کوچولوهای دیگه ای که مشکل دارند.

0 نظرات:

ارسال یک نظر