skip to main
|
skip to sidebar
برای تو مینویسم
۱۳۸۹ اردیبهشت ۱, چهارشنبه
هفت ماهگی
کی فکرشو میکرد تو هفت ماهت بشه .دارم بزرگ شدنتو میبینم غلتیدنتو پا خوردنتو رو پا ایستادنتوغذا نخوردنتو ریزه میزه موندنتو نخوابیدنتو حرف زدنتو هر چند نمی دونم چی میگی.
پستهای جدیدتر
پستهای قدیمیتر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
پستها (Atom)
درباره من
مامانی
Tehran, Iran
من مامان یه دختر خشگل و پر دردسرم.اینجا خاطراتمون رو می نویسم تا یه روز باران خانوم بخونه و بدونه که چقد دوسش دارم
مشاهده نمایه کامل من
جستجو در وبلاگ
لینک دوستان
اینترن کوچولو
هیئت سلمان
۵ سال قبل
Niliya
شش ماهگی نیلیا جون در نوروز 1389
۵ سال قبل
پسرم , نفسم
سال تحویل - نوروز 92
۵ سال قبل
زندگی عاشقانه ما
دوستت دارم
۵ سال قبل
یک زوج خوشبخت
دل مرنجان!
۷ سال قبل
روزهای مادرانه
روز شروع هر چیزی
۸ سال قبل
ميوه دل مامان و بابا
18 ماهگي و واكسن
۱۳ سال قبل
...روزهای زندگی
بازی وبلاگی
۱۳ سال قبل
علی، بخشش خدا
هشت ماهگی علی
۱۳ سال قبل
آرشیدا دختر گل مامان و بابا
7ماهگی آرشیدا
۱۴ سال قبل
باران کوچولو
تُر.... تُر ....تُر .... تُربچه نقلی!!
دنبال کننده ها
Blog Archive
▼
2010
(6)
▼
آوریل
(1)
هفت ماهگی
◄
ژانویهٔ
(5)
◄
2009
(8)
◄
دسامبر
(2)
◄
نوامبر
(6)