۱۳۸۸ بهمن ۱۰, شنبه

خیلی وقته که ننوشتم

سلام دختر عسلم
به مناسبت وزن اضافه کردن لباس سایز 1 پوشوندم آخه از بس که سایز صفر پوشیدی از رنگ و رو رفتن همشون.


آخرین باری که نوشتم شروع کولیک بود و الان به نظر میرسه که داره کم میشه.


لباس نو خریدم واست بوووس چقد بهت میاد.


وعده های شیر شده 60 تایی و هر بار هم نیم ساعت عمودی نگه داشتن و ... که دیگه عادت شده واسم.


و اما کارای جدید:


دست دراز کردن و گرفتن و خوردن همه چیز.
صداهای عجیب و غریب اااااااوووووووویییییییییییییی.
فوت کردن و حباب درست کردن.
جیغ زدن.
از شب تا صبح پس زدن پتو با پا.
این ماه 3 بار هم غلت زدی تنبل.


یه عالمه عکس جدید داری که بعدا تو عکس های 4 تا 5 ماهگی میذارم.

۱۳۸۸ دی ۱۶, چهارشنبه

کولیک

عسلم دیروز دل درد داشتی.تا حالا اینجوری نشده بودی از 2 ظهر تا 7 هیچی نخوردی و گریه کردی بعدش 90 سی سی خوردی و باز هم گریه کردی.2 بار دیگه هم شیر خوردی و گریه کردی تا بالاخره ساعت 1:30 مثل همیشه خوابیدی. دکتر یه داروی جدید داد که خوب شی.فردا 4 ماهت میشه با وزن 5 کیلو قد 61 و دور سر 41. بعد از کلی جیغ و گریه وقتی برگشتیم خونه غرق خواب بودی



۱۳۸۸ دی ۱۳, یکشنبه

عکس های 3 تا 4 ماهگی











4 ماهگی و واکسن




گل نازم 4 روز دیگه 4 ماهت میشه و وقت واکسن 4 ماهگیه.بهت قول میدم نذارم تب کنی. من و فرشته مهربون همیشه مواظب قلب کوچولوت هستیم.

عاشورا